این مقاله عوامل تعیین کننده حاشیه سود خالص (نیم) را با استفاده از داده های پانل نامتعادل از سال 2003 تا 2017 بررسی می کند. هدف این مقاله استفاده از روش گشتاور تعمیم یافته سیستم دو مرحلهای برای تخمین است. سه مدل مختلف باید دو معیار جایگزین رقابت در بازار را در نظر بگیرند. نتایج تجربی این مدل ها نشان می دهد که هزینه عملیاتی, مالیات بر سود, ریسک نرخ بهره, شاخص لرنر, پس انداز ملی, عرضه پول و نرخ تی بیل ارتباط مثبت معنی داری با نیم دارند. در همین حال, اندازه عملیاتی, ریسک اعتباری و نرخ تورم منفی را تحت تاثیر قرار نیم. علاوه بر این, هزینه های عملیاتی, مالیات و عرضه پول عوامل اصلی موثر بر نیم هستند. تجزیه و تحلیل حاضر یک دیدگاه جامع از شاخص لرنر را فراهم می کند که اندازه گیری بهتر برای گرفتن درجه قدرت بازار نسبت به اندازه گیری غلظت است. کارایی مدیریتی و ریسک گریزی از عوامل سطح بانکی هستند که به طور قابل توجهی تعیین کننده نیم نیستند. با اتخاذ فناوری های جدید بانکی می توان هزینه های عملیاتی را کاهش داد. از این رو, رقابت بیشتر, هزینه های عملیاتی پایین تر و شرایط نامشخص محدود در یک محیط کلان, به ویژه در بازار پول, می تواند نیم کاهش.
1. مقدمه
مهمترین عامل در ارزیابی کارایی و اثربخشی موسسات مالی حاشیه سود خالص (نیم) است. نیم بالا می تواند سرمایه گذاری و رشد اقتصادی جلوگیری, در حالی که همچنین منجر به عدم کارایی در میان شرکت های در بخش مالی. حاشیه های بهره برای سنجش کارایی و عملکرد بانک ها استفاده می شود و به عنوان واسطه در مجموعه پس انداز و پیشرفت وام ها (حمادی و عده 2012) عمل می کنند. قدرت انحصاری می تواند توسط بانک های غالب در بازار اعمال شود به این معنی که این بانک ها می توانند با تعیین قیمت هایی که دوست دارند اجاره انحصاری کسب کنند. اعمال قدرت انحصاری رقابت را کاهش می دهد که می تواند باعث عدم کارایی بانک ها شود و در نتیجه شرایط کلی از دست دادن رفاه ایجاد شود. 2012).
کارایی یک سیستم بانکی را می توان با مطالعه نیم (کاسمان و همکاران مشاهده کرد. 2010). تفاوت بین سود حاصل از پیشبرد وام به وام گیرندگان و درامدی است که بانک از دارایی های دیگر (منهای مبلغی که به عنوان سود پس انداز به سپرده گذاران پرداخت می شود) تقسیم بر سود بانک از دارایی های دریافتی (راهارجو و همکاران. 2014).
انگبازو (1997) تشخیص داد که نیم بخش مهمی از سوددهی و سود بانکها است. نرخ وام بالا بر افرادی که مایل به کسب وام برای شروع کسب و کار جدید هستند تاثیر منفی می گذارد. در نتیجه نرخ های بالای وام مانع رشد شرکت های کوچک و متوسط می شود. یکی دیگر از نتایج نرخ های بالای وام این است که سهام سرمایه کاهش می یابد و منجر به کاهش بهره وری عمومی می شود. در نتیجه, سطح اشتغال و سرمایه گذاری راکد (کیپتویی 2014).
نیم باید پایین نگه داشته شود اگر سرمایه گذاری خصوصی است به افزایش, به عنوان یک ارتباط مستقیم بین تقاضا برای وام و سطح نرخ بهره وجود دارد (چرچیل و همکاران. 2014). با توجه به عزیز و گیماژ (2013), اثربخشی سیستم بانکی را می توان با بررسی گسترش بهره مشاهده.
به گفته هاوتری و لیانگ (2008) حاشیه سود بانکها نشاندهنده سیگنالهای کارا قیمت برای بازیگران بازار است. بنابراین در مطالعه عوامل تعیین کننده حاشیه سود ارزش زیادی وجود دارد. بخش بانکی به دلیل نقش بانک ها به عنوان واسطه در انتقال وجوه از وام دهندگان به وام گیرندگان نقش حیاتی در رشد اقتصادی یک منطقه ایفا می کند. بانک ها باید این خدمات واسطه را با کمترین هزینه ممکن برای بهبود رفاه اجتماعی فراهم کنند (مودوس و گوارا 2004). نیم بالا است که معمولا یک شاخص از بی کارایی, که منفی بر پس انداز واقعی داخلی و سرمایه گذاری (براک و روخاس-سو ارمرز 2000).
گسترش بهره می تواند از طریق نیروهای بازار با افزایش رقابت کاهش یابد. دیاموند و دیبویگ (1983) پیشنهاد کردند که حاشیه بهره اندک به معنای رقابت زیاد در صنعت بانکداری است. گسترش نرخ بهره یا به دلیل کاهش نرخ سپرده (در نتیجه دلسرد کردن پس انداز) یا افزایش نرخ وام (که بر تصمیمات سرمایه گذاران تاثیر می گذارد) افزایش می یابد. هر دوی این موارد نگرانی هایی را در مورد اثربخشی در کانال وام دهی سیاست های پولی (خواجه و دین 2007) ایجاد کرده است. حاشیه سود زیاد می تواند ثبات در سیستم بانکی را ارتقا دهد. این به نوبه خود می تواند سرمایه و سود دهی بانک ها را افزایش دهد و از شوک های کلان و سایر شوک های خارجی جلوگیری کند.
برخی مطالعات عوامل تعیین کننده نیم در پاکستان را بررسی کرده اند. خواجه و دین (2007) عوامل تعیین کننده حاشیه نرخ بهره را با تمرکز بر غلظت صنعت و عرضه سپرده های حساس به بهره بررسی کردند. خان و خان (2010) اثرات متغیرهای صنعت خاص و خاص و اقتصاد کلان بر گسترش نرخ بهره را مورد بررسی قرار دادند. علم و همکاران. (2011) نسبت های مختلف از اندازه بانک و جو در زمان, بهره وری, و نقدینگی و بانک های خصوصی و دولتی در مقایسه. صدیقی (2012) مطالعه مشابهی را در پاکستان انجام داد و عوامل تعیین کننده گسترش سابق 14 بانک تجاری را مورد مطالعه قرار داد. مهمترین یافته این مطالعات همانگونه که به کار حاضر مربوط می شود این است که حاشیه های بالای بهره باعث کاهش نرخ رشد بخش های کشاورزی و صنعتی می شود در حالی که پس انداز کنندگان را از واریز پس انداز خود در بانک ها منصرف می کند.
بحث فوق نشان می دهد که نیم بالا یک موضوع ناراحت کننده در حال حاضر رو به اقتصاد پاکستان است. بدین ترتیب, در این کار, ما به بررسی تاثیر بانک های جدید خاص, صنعت خاص و اقدامات اقتصاد کلان. هدف این مقاله بررسی تعیینکنندههای نماهای بانکهای تجاری از جمله برخی فاکتورهای جدید 1 است. اما سهم اصلی این مطالعه در ادبیات مربوط به ساخت شاخص لرنر برای بخش بانکی پاکستان است. با این حال انتظار می رود این متغیرهای جدید بر روی نیم تاثیر بگذارند. در این راستا مدل نیم با استفاده از روش گشتاور تعمیم یافته سیستم دو مرحلهای تخمین زده شده است. تجزیه و تحلیل تجربی نشان می دهد که هزینه های عملیاتی, مالیات, ریسک نرخ بهره در بازار پول و درجه قدرت بازار به طور قابل توجهی نیم در پاکستان را تحت تاثیر قرار.
باقیمانده این مقاله به شرح زیر سازماندهی شده است. بخش 2 بررسی ادبیات را توصیف می کند. مدل نظری در بخش 3 توضیح داده شده است. بخش 4 به تشریح روش ها و داده ها می پردازد. نتایج تجربی و بحث در بخش 5 داده شده است. سرانجام, بخش 6 را پوشش می دهد نتیجه گیری کلی از مطالعه.
2. بررسی ادبیات
نوسانات نرخ بهره مشکلات مدیریت مالی را برای واسطه های مالی ایجاد می کند زیرا حاشیه سود بانک ها را تغییر می دهد. رابطه بین رفتار پرتفوی بانکی و نوسانات بهره برای اولین بار توسط سامولسون (1945) شناسایی شد و فرضیه لبه و رویکردهای حداکثر سازی مطلوبیت مورد انتظار مدلهای نظری شناخته شده مرتبط با این موضوع هستند.
با توجه به فرضیه مصون سازی, واسطه های مالی سعی می کنند ریسک سهامداران خود را با تطبیق بلوغ دارایی ها با بدهی ها به حداقل برسانند, که منجر به حق بیمه ریسک مثبت مایکلسن و گوشای (1967) می شود. مدلهای حداکثر سودمندی مورد انتظار بر اساس شرکتهای بانکی اقتصاد خرد است. این مدل ها فرض می کنند که هدف موسسات مالی به حداکثر رساندن سودمندی مورد انتظار ثروت نهایی است که مستقیما با حاشیه بهره مرتبط است (پایل 1971). در یک مطالعه که شامل داده های سه ماهه از 100 بانک های تجاری عمده ایالات متحده, هو و ساندرز (1981) گسترش فرضیه مصون سازی و مدل حداکثر سودمندی انتظار می رود, گنجاندن به تجزیه و تحلیل حاشیه های بهره. این تحلیل اولین مدلی بود که برای تعیین گسترش سود بانک ها استفاده شد.
این تجزیه و تحلیل از زمان معرفی توسط بسیاری از محققان مانند مک شین و شارپ (1985) گسترش یافته است که منبع ریسک نرخ بهره را با جایگزینی نرخ بهره سپرده ها و اعتبارات با عدم اطمینان در بازار پول تغییر دادند. علاوه بر این, الن (1988) شامل انواع مختلف اعتبارات و سپرده در این نوع از تجزیه و تحلیل. انگبازو (1997) مدل پایه را با در نظر گرفتن ریسک پیش فرض (اعتباری) گسترش داد. ساندرز و شوماخر (2000) یک مطالعه جهانی با استفاده از مدل اصلی هو و ساندرز (1981) برای بررسی اثرات رقابت بانکی و نوسانات نرخ بهره بر حاشیه بهره در شش کشور بزرگ اتحادیه اروپا و ایالات متحده انجام دادند. مودوس و گوارا (2004) به صراحت هزینه های عملیاتی را در این مدل گنجاندند.
هاوتری و لیانگ (2008) بخشهای بانکی چهارده کشور سازمان همکاری اقتصادی و توسعه را با استفاده از داده های 1985 تا 2001 مورد مطالعه قرار دادند. یافته های خود را نشان می دهد عوامل متعددی است که نیم تحت تاثیر قرار, از جمله اثرات مقیاس, ریسک اعتباری, نوسانات نرخ بهره, هزینه های عملیاتی, ریسک گریزی و قدرت بازار. ژو و وانگ (2008) داده های پانل نامتعادل 81 بانک تجاری چین را از سال 1996 تا 2003 در نظر گرفتند. عوامل متعددی که به طور قابل ملاحظه ای بر حاشیه بهره تاثیر می گذارند از جمله شاخص هرفیندال, اندازه عملیات, ریسک گریزی مدیریت, پرداخت سود ضمنی, کیفیت مدیریت و هزینه فرصت ذخایر. باراخاس و همکاران. (1998) عوامل تعیین کننده گسترش بهره بانکها در کلمبیا را به مدت دو دهه قبل از لیبرالیزاسیون از 1974 تا 1988 و پس از لیبرالیزاسیون از 1991 تا 1996 مورد مطالعه قرار داد. محققان دریافتند که در طول این دو دهه هیچ تغییری در گسترش سود ایجاد نشده است که قدرت بازار تاثیر منفی بر گسترش سود دارد و کیفیت بالای وام این اسپردها را افزایش می دهد.
علاوه بر این لیبگ و شوایگر (2006) عوامل تعیین کننده نیم در اتریش را مورد بررسی قرار دادند در حالی که تننت و فولا وو (2009) از داده های پانل 33 کشور با درامد پایین و متوسط در مطالعه خود در مورد عوامل مختلف بازار و اقتصاد کلان که بر اسپرد نرخ بهره تاثیر می گذارد استفاده کردند. والورده و فرن ارگندز (2007) تاثیر قدرت بازار بر حاشیه بهره در اروپا را بررسی کردند. در ضمن, کاسمن و همکاران. (2010) تاثیر تثبیت بر عوامل تعیین کننده نیم را بررسی کرد. تحقیقات خود را پس از اصلاحات مالی در سیستم های بانکی کشورهای عضو جدید از مرکز و شرق اروپا صورت گرفت. فونگ ارموف and و پوگوسیان (2011) اثر بر ساختار مالکیت بر نیم در روسیه را مورد بررسی قرار دادند.
مطالعات مشابهی در سایر نقاط جهان انجام شده است. برای مثال اوگور و ارکوس (2010) بخش بانکی ترکیه را مطالعه کردند. گوندر و شارما (2012) عوامل تعیین کننده نیم در فیجی را مطالعه کردند. چورتراراس و همکاران. (2012) با استفاده از رویکرد داده های پانل پویا برای بررسی عوامل تعیین کننده نیم در صنعت بانکداری امریکای لاتین با تمرکز بر نقش رقابت ساختاری و غیر ساختاری. حمادی و عده (2012) داده های پنل را از 53 ممنوعیت گرفتند
و عوامل تعیین کننده نیم در بخش بانکی لبنان مورد مطالعه قرار گرفت. عزیز و گیماژ (2013) عوامل تعیین کننده نیم در میان بانک های سریلانکا را بررسی کردند. و ریزداک (2013) 152 بانک در اروپای مرکزی و شرقی را مورد بررسی قرار دادند. کیپتویی (2014) و وامبوا (2014) صنعت بانکداری کنیا را مورد مطالعه قرار دادند و به طور تجربی عوامل محرک گسترش بهره را تست کردند. در ضمن, راهارجو و همکاران. (2014) عوامل تعیین کننده داخلی و خارجی حاشیه سود بانک های اندونزی را بررسی کرد. بکتاش (2014) در تجزیه و تحلیل پانل در قبرس شمالی از دو معیار جدید گسترش یافته علاوه بر عوامل تعیین شده قبلی استفاده کرد. سرانجام, ناصرینیا و همکاران. (2014) از نیم به عنوان نماینده عملکرد استفاده کرد و ارتباط بین برخی از عوامل خاص بانک و عملکرد بخش بانکی در ژاپن را شناسایی کرد. هلهل (2015) تاثیر عوامل بانکی و اقتصاد کلان بر سود دهی بانک ها در گرجستان را مورد مطالعه قرار داد.
اسلام و نیشیاما (2016) عوامل تعیین کننده نیم در چهار کشور اسیای جنوبی را با استفاده از داده های پانل 230 بانک برای دوره 1997 تا 2012 مورد بررسی قرار دادند. محققان دریافتند که عوامل سطح بانکی تاثیر مثبتی بر نیم دارند در حالی که رشد و قدرت بازار باعث کاهش نیم می شود. حجازین (2017) سطح تاثیر بانک و عوامل اقتصاد کلان در نیم با در نظر گرفتن داده های پانل از 13 بانک های تجاری اردن مورد بررسی قرار. اگوراکی و کورتاس (2019) داده ها را از سال 1998 تا 2007 گرفتند و عوامل تعیین کننده نیم را برای صنعت بانکداری کشورهای جنوب شرقی اروپا مورد مطالعه قرار دادند. مسفین و رام (2019) همچنین با استفاده از داده های پانل 13 بانک در اتیوپی طی سال های 2010 و 2017 عوامل تعیین کننده نیم را مورد بررسی قرار دادند. انگوری و همکاران. (2019) اثر عوامل قبل و بعد از بحران در منطقه یورو را در طول سال های 2008 و 2014 مطالعه کرد. دیکو (2019) بخش بانکی ترکیه را مطالعه کرد و داده های پنل را از 23 بانک از سال 2003 و 2015 گرفت. نتایج نشان می دهد که عوامل سطح بانک تعیین نیم, به خصوص پس از بحران مالی در 2009 نشان داد کاهش در نیم.
3. مدل نظری
در این مقاله از مدل نمایندگی اصلی توسعه یافته توسط هو و ساندرز (1981) استفاده می کنیم. این مدل توسط بسیاری از محققان گسترش یافته است, مانند مک شین و شارپ (1985), الن (1988), انگبازو (1997) و مودوس و گوارا (2004). در این مدل بانک به عنوان یک واسطه ریسک گریز در بازار اعتبار در نظر گرفته می شود. نرخ سپرده ها و وام ها را به منظور حفظ تعادل ورود نامتقارن سپرده ها در بانک ها و تقاضای وام تعیین می کند. نرخ سپرده و وام در ابتدای دوره تصمیم گیری تعیین می شود و این نرخ ها در طول این دوره ثابت نگه داشته می شوند. بانک باید فعالیت خود را در بازار پول از هم جدا کند تا خطرات بهره کوتاه مدت را با در نظر گرفتن عدم تقارن بین ورود سپرده ها و تقاضای اعتبار تحمل کند.
در طی این روند بانک با خطرات متعددی روبرو است. فرض بر این است که یک بانک وجوه را به طور موقت در بازار پول با نرخ بهره معین سرمایه گذاری می کند. اگر نرخ بهره می افتد در بازار پول, سپس بانک ریسک سرمایه گذاری مجدد مواجه به دلیل سپرده ها در بانک ساخته شده قبل از تقاضا برای وام نسبت افزایش یافته است. به طور مشابه, زمانی که خواسته های جدید برای وام می رسند قبل از سپرده کافی ساخته شده است, بانک مجبور است به قرض گرفتن مقدار مورد نیاز از بازار پول. اگر نرخ بهره در بازار پول متعاقبا افزایش یابد بانک در پایان دوره تصمیم گیری با ریسک سرمایه گذاری مجدد مواجه می شود. علاوه بر این, بازده وام و مقدار پول لنت همیشه بازپرداخت نمی, به نمایندگی از ریسک اعتباری دیگر مواجه شده توسط بانک.
بر اساس مبحث فوق نرخ سپرده سپرده ها و نرخ وام پیش پرداخت به عنوان ارزش شناور در نظر گرفته می شود2:
اینجا, تحقیق نرخ بهره بدون ریسک در بازار پول است, الف و ب حاشیه سود سپرده ها و وام ها هستند, و با بهره بدون ریسک همراه هستند, بنابراین تحقیق و تحقیق لیتر نرخ سپرده و نرخ وام هستند. مجموع این دو مقدار شناور سود بانک است, چینش دوباره (1ال) و (1ب);
مدل اصلی هو و ساندرز (1981) توسط مودوس و گوارا (2004) تمدید شده است تا شامل هزینه های عملیاتی و حق بیمه ریسک باشد. هدف بانک به حداکثر رساندن سودمندی مورد انتظار از ثروت نهایی خود است. ثروت اولیه یک بانک تفاوت بین کل دارایی ها و کل بدهی ها است. دارایی ها شامل وام (ل) و موقعیت بانک در بازار پول (متر) است. بدهی ها شامل سپرده ها می شود.
اجازه دهید من ای = ل ای د ای, که مقدار اعتبار خالص است. معادله زیر ثروت نهایی یک بانک را تعیین می کند: