نرخ ارز با تقاضا و عرضه تعیین می شود. اما دولت ها می توانند از طرق مختلف بر نرخ ارز تأثیر بگذارند. میزان و ماهیت مشارکت دولت در بازارهای ارز ، سیستم های جایگزین نرخ ارز را تعریف می کند. در این بخش برخی از سیستم های مشترک را بررسی خواهیم کرد و برخی از پیامدهای کلان اقتصادی آنها را بررسی خواهیم کرد.
سه دسته گسترده از سیستم نرخ ارز وجود دارد. در یک سیستم ، نرخ ارز صرفاً توسط نیروهای بازار خصوصی و درگیری دولت تعیین می شود. مقادیر به طور مداوم تغییر می کنند زیرا تقاضای و عرضه ارزها در نوسان هستند. در یک سیستم دیگر ، ارزش ارز مجاز به تغییر است ، اما دولت ها در تلاش برای تأثیرگذاری بر این ارزش ها در بازارهای ارزی شرکت می کنند. سرانجام ، دولت ها ممکن است به دنبال رفع ارزش های ارزهای خود باشند ، چه از طریق مشارکت در بازار یا از طریق سیاست نظارتی.
سیستم های شناور رایگان
در یک سیستم نرخ ارز با شناور آزاد ، دولت ها و بانک های مرکزی در بازار ارز خارجی شرکت نمی کنند. رابطه دولت ها و بانک های مرکزی از یک سو و بازارهای ارزی از سوی دیگر تقریباً مشابه رابطه معمولی بین این موسسات و بورس است. دولت ها ممکن است بازارهای سهام را برای جلوگیری از کلاهبرداری تنظیم کنند ، اما ارزش سهام خود برای شناور در بازار باقی مانده است. به عنوان مثال ، دولت آمریكا برای تأثیرگذاری بر قیمت سهام در بازار سهام مداخله نمی كند.
مفهوم یک سیستم نرخ ارز با شناور کاملاً آزاد یک نظری است. در عمل ، همه دولت ها یا بانک های مرکزی در تلاش برای تأثیرگذاری بر نرخ ارز در بازارهای ارز مداخله می کنند. برخی از کشورها ، مانند ایالات متحده ، فقط به یک درجه کوچک مداخله می کنند ، به طوری که مفهوم سیستم نرخ ارز با شناور آزاد به آنچه در واقع در ایالات متحده وجود دارد نزدیک می شود.
یک سیستم شناور آزاد این مزیت را دارد که خود تنظیم شود. در صورت واگذاری نرخ ارز به بازار نیازی به مداخله دولت نیست. نیروهای بازار همچنین نوسانات زیادی را در تقاضا یا عرضه محدود می کنند. به عنوان مثال فرض کنید که تغییر چشمگیر در ترجیحات جهانی منجر به افزایش تقاضا برای کالاها و خدمات تولید شده در کانادا شد. این امر باعث افزایش تقاضا برای دلار کانادا ، افزایش نرخ ارز کانادا و خرید کالاها و خدمات کانادایی برای خرید بیگانگان می شود. بنابراین برخی از تأثیر نوسان در تقاضای خارجی با افزایش نرخ ارز جذب می شود. در واقع ، یک نرخ ارز با شناور آزاد به عنوان یک بافر برای عایق کاری اقتصاد از تأثیر رویدادهای بین المللی عمل می کند.
مشکل اصلی با نرخ ارز با شناور آزاد در غیرقابل پیش بینی بودن آنهاست. قراردادهای بین خریداران و فروشندگان در کشورهای مختلف نه تنها باید با تغییرات احتمالی در قیمت ها و سایر عوامل در طول زندگی آن قراردادها حساب کنند ، بلکه باید احتمال تغییر نرخ ارز را نیز در نظر بگیرند. به عنوان مثال ، توافق نامه توزیع کننده ایالات متحده برای خرید مقدار مشخصی از چوب کانادایی هر سال ، تحت تأثیر این احتمال قرار می گیرد که نرخ ارز بین دلار کانادا و دلار ایالات متحده در حالی که قرارداد عملی است تغییر کند. نوسان نرخ ارز باعث می شود معاملات بین المللی خطرناک تر شود و در نتیجه هزینه انجام تجارت با سایر کشورها را افزایش دهد.
سیستم های شناور مدیریت شده
دولت ها و بانک های مرکزی اغلب با خرید یا فروش ارزهای خود به دنبال افزایش یا کاهش نرخ ارز خود هستند. نرخ ارز هنوز هم برای شناور رایگان است ، اما دولت ها سعی می کنند بر ارزش های خود تأثیر بگذارند. مشارکت دولت یا بانک مرکزی در یک سیستم نرخ ارز شناور ، یک شناور مدیریت شده نامیده می شود.
کشورهایی که دارای سیستم نرخ ارز شناور هستند ، هر از گاهی در بازار ارز در تلاش برای افزایش یا پایین آمدن قیمت ارز خودشان مداخله می کنند. به طور معمول ، هدف از چنین مداخلات جلوگیری از نوسانات ناگهانی بزرگ در ارزش ارز یک کشور است. چنین مداخلات احتمالاً در صورت وجود تأثیر کمی بر نرخ ارز خواهد داشت. تقریباً 1. 5 تریلیون دلار ارز هر روز در بازار جهانی دست ها را تغییر می دهد. برای هر یک از آژانس ها - حتی یک آژانس به اندازه دولت ایالات متحده یا فدرال فدرال - دشوار است که تغییرات چشمگیری در نرخ ارز را مجبور کند.
با این وجود ، دولت ها یا بانک های مرکزی گاهی اوقات می توانند بر نرخ ارز آنها تأثیر بگذارند. فرض کنید قیمت ارز یک کشور بسیار سریع در حال افزایش است. دولت یا بانک مرکزی این کشور ممکن است به منظور جلوگیری از کاهش عمده صادرات خالص ، به دنبال افزایش بیشتر باشد. اطلاعیه ای مبنی بر افزایش بیشتر نرخ ارز آن غیرقابل قبول است و به دنبال آن فروش ارز آن کشور توسط بانک مرکزی به منظور کاهش نرخ ارز ، گاهی اوقات می تواند سایر شرکت کنندگان در بازار ارز را متقاعد کند که نرخ ارز بیشتر افزایش نمی یابدواداین تغییر در انتظارات می تواند تقاضا برای و افزایش عرضه ارز را کاهش دهد ، بنابراین به هدف پایین آمدن نرخ ارز دست می یابد.
نرخ ارز ثابت
در یک سیستم نرخ ارز ثابت ، نرخ ارز بین دو ارز توسط سیاست دولت تعیین می شود. مکانیسم های مختلفی وجود دارد که از طریق آنها می توان نرخ ارز ثابت را حفظ کرد. با این وجود ، سیستم برای حفظ این نرخ ها هر چه باشد ، تمام سیستم های نرخ ارز ثابت برخی از ویژگی های مهم را به اشتراک می گذارند.
یک استاندارد کالا
در یک سیستم استاندارد کالا ، کشورها ارزش ارزهای مربوطه خود را نسبت به کالای خاص یا گروهی از کالاها برطرف می کنند. با ارزش هر ارز از نظر کالا ، ارزها نسبت به یکدیگر ثابت هستند.
قرن ها ، مقادیر بسیاری از ارزها نسبت به طلا ثابت بودند. به عنوان مثال فرض کنید که قیمت طلا 20 دلار در هر اونس در ایالات متحده ثابت شده است. این بدان معناست که دولت ایالات متحده متعهد به تبادل 1 اونس طلا به هر کسی که بیش از 20 دلار تحویل داده بود ، بود.(این مورد در ایالات متحده بود - و 20 دلار تقریباً قیمت آن تا سال 1933 بود.) اکنون فرض کنید که نرخ ارز بین پوند انگلیس و طلای 5 پوند در هر اونس طلا بود. با 5 پوند و 20 دلار هر دو معامله برای 1 اونس طلا ، 1 پوند با قیمت 4 دلار مبادله می شود. هیچ کس بیش از 4 دلار برای 1 پوند پرداخت نمی کند ، زیرا 4 دلار همیشه می تواند برای 1/5 اونس طلا مبادله شود و این طلا را می توان با قیمت 1 پوند رد و بدل کرد. و هیچ کس 1 پوند را برای کمتر از 4 دلار نمی فروخت ، زیرا صاحب 1 پوند همیشه می تواند آن را برای 1/5 اونس طلا مبادله کند ، که می تواند با 4 دلار رد و بدل شود. در عمل ، مقادیر واقعی ارز می تواند کمی از سطح دلالت بر ارزش کالاهای آنها به دلیل هزینه های موجود در تبادل ارز برای طلا متفاوت باشد ، اما این تغییرات اندک است.
طبق استاندارد طلا، مقدار پول با مقدار طلا در یک کشور تنظیم می شد. به عنوان مثال، اگر ایالات متحده تضمین می کرد که دلار را با طلا با نرخ 20 دلار در هر اونس مبادله کند، نمی توانست بیشتر از آن پولی که بتواند با طلای خود پشتیبان کند، منتشر کند.
استاندارد طلا یک سیستم خودتنظیمی بود. فرض کنید با نرخ ثابت مبادله ای که استاندارد طلا قید شده است، عرضه ارز یک کشور از تقاضا بیشتر باشد. این نشان میدهد که هزینههای خروجی از کشور بیشتر از هزینههای جاری است. از آنجایی که ساکنان ارز خود را برای خرید خارجی تامین میکردند، خارجیهایی که آن ارز را خریداری میکردند میتوانستند آن را با طلا بازخرید کنند، زیرا کشورها تضمین میکردند که طلا را با ارزهای خود با نرخ ثابت مبادله کنند. بنابراین طلا با کسری از کشور خارج می شود. با توجه به تعهد مبادله ارز کشور به طلا، کاهش ذخایر طلای یک کشور آن را مجبور به کاهش عرضه پول می کند. این امر باعث کاهش تقاضای کل در کشور و کاهش درآمد و سطح قیمت می شود. اما هر دوی این رویدادها باعث افزایش صادرات خالص در کشور می شود و کسری تراز پرداخت ها را از بین می برد. تعادل حاصل می شود، اما به قیمت رکود. کشوری که در تراز پرداختهای خود مازاد داشته باشد، جریان طلا را تجربه خواهد کرد. این امر باعث افزایش عرضه پول و افزایش تقاضای کل می شود. این به نوبه خود باعث ایجاد قیمت های بالاتر و تولید ناخالص داخلی واقعی بالاتر می شود. این رویدادها صادرات خالص را کاهش می دهد و مازاد تراز پرداخت ها را اصلاح می کند، اما دوباره به قیمت تغییرات در اقتصاد داخلی.
به دلیل این تمایل برای اصلاح عدم تعادل در تراز پرداخت های یک کشور تنها از طریق تغییرات در کل اقتصاد، کشورها شروع به کنار گذاشتن استاندارد طلا در دهه 1930 کردند. آن دوره رکود بزرگ بود که طی آن تجارت جهانی عملاً متوقف شد. جنگ جهانی دوم حمل و نقل کالا را به یک پیشنهاد بسیار خطرناک تبدیل کرد، بنابراین تجارت در طول جنگ به حداقل رسید. در حالی که جنگ رو به پایان بود، نمایندگان ایالات متحده و متحدانش در سال 1944 در برتون وودز، نیوهمپشایر گرد هم آمدند تا مکانیزم جدیدی را ایجاد کنند که از طریق آن تجارت بینالمللی پس از جنگ تامین مالی شود. این سیستم قرار بود یکی از نرخ های ارز ثابت باشد، اما با تاکید بسیار کمتر بر طلا به عنوان پشتوانه سیستم.
در سالهای اخیر، تعدادی از کشورها ترتیبات هیئت ارزی را تنظیم کردهاند که نوعی استاندارد کالایی و سیستم نرخ ارز ثابت است که در آن تعهد قانونی صریح مبنی بر مبادله ارز داخلی با ارز خارجی مشخص با نرخ ثابت و ارز وجود دارد. هیئت مدیره برای اطمینان از انجام تعهدات قانونی این ترتیب. در سادهترین شکل آن، این نوع ترتیبات دلالت بر این دارد که تنها زمانی میتوان ارز داخلی صادر کرد که هیئت ارز دارای مقداری معادل ارز خارجی باشد که پول داخلی به آن متصل است. با ترتیبات هیئت ارزی، توانایی کشور برای اجرای سیاست پولی مستقل به شدت محدود شده است. تنها زمانی می تواند ذخایر ایجاد کند که هیئت ارزی مازاد ارز خارجی داشته باشد. اگر هیئت ارزی کمبود ارز داشته باشد، باید ذخایر را کاهش دهد.
آرژانتین در سال 1991 یک هیئت ارزی تأسیس کرد و واحد پول خود را به دلار آمریکا ثابت کرد. برای اقتصادی که در دهه 1980 با کاهش تولید ناخالص داخلی واقعی و افزایش تورم گرفتار شده بود، هیئت ارز در خدمت بازگرداندن اعتماد به تعهد دولت به سیاستهای تثبیت و احیای رشد اقتصادی بود. به نظر می رسید که هیئت ارزی در بیشتر دهه 1990 برای آرژانتین خوب کار کند، زیرا تورم کاهش یافت و رشد تولید ناخالص داخلی واقعی افزایش یافت.
اشکالات یک تابلوی ارز اساساً مانند موارد مرتبط با استاندارد طلا است. آرژانتین در مواجهه با کاهش مصرف، سرمایه گذاری و صادرات خالص در سال 1999، نتوانست از سیاست های پولی و مالی برای تغییر منحنی تقاضای کل خود به سمت راست استفاده کند. در سال 2002 این سیستم را رها کرد.
نرخ ارز ثابت از طریق مداخله
توافقنامه برتون وودز خواستار تثبیت ارزش هر ارز نسبت به سایر ارزها شد. سازوکار حفظ این نرخ ها اما مداخله دولت ها و بانک های مرکزی در بازار ارز بود.
مجدداً فرض کنید که نرخ مبادله بین دلار و پوند انگلیس 4 دلار در هر 1 پوند ثابت باشد. همچنین فرض کنید که این نرخ یک نرخ تعادلی است، همانطور که در شکل 30. 8 "حفظ نرخ ارز ثابت از طریق مداخله" نشان داده شده است. تا زمانی که نرخ ثابت با نرخ تعادلی منطبق باشد، نرخ ارز ثابت به همان شکل نرخ شناور آزاد عمل می کند.
شکل 30. 8 حفظ نرخ ارز ثابت از طریق مداخله
در ابتدا، قیمت تعادلی پوند انگلیس برابر با 4 دلار است، نرخ ثابت بین پوند و دلار. حال فرض کنید افزایش عرضه پوند انگلیس قیمت تعادلی پوند را به 3 دلار کاهش دهد. بانک انگلستان می تواند با فروش دلار پوند بخرد تا منحنی تقاضا برای پوند را به D تغییر دهد.2. از طرف دیگر، فدرال رزرو می تواند منحنی تقاضا را به D تغییر دهد2با خرید پوند
حال فرض کنید که بریتانیایی ها خرید کالاها و خدمات بیشتر از ایالات متحده را انتخاب می کنند. منحنی عرضه برای پوند افزایش مییابد و نرخ ارز تعادلی پوند (بر حسب دلار) به مثلاً 3 دلار کاهش مییابد. بر اساس مفاد توافقنامه برتون وودز، بریتانیا و ایالات متحده باید در بازار مداخله کنند تا نرخ ارز را به نرخ تعیین شده در توافق یعنی 4 دلار برگردانند. اگر قرار بود این تعدیل توسط بانک مرکزی بریتانیا، بانک انگلستان انجام شود، باید پوند بخرد. این کار را با مبادله دلارهایی که قبلاً در معاملات دیگر به دست آورده بود با پوند انجام می داد. همانطور که دلار می فروخت، چک هایی را که به پوند نوشته شده بود می گرفت. زمانی که بانک مرکزی دارایی را می فروشد، چک هایی که وارد بانک مرکزی می شود، حجم پول و ذخایر بانک را در آن کشور کاهش می دهد. برای مثال، در فصل توضیح عرضه پول دیدیم که فروش اوراق قرضه توسط فدرال رزرو باعث کاهش عرضه پول ایالات متحده می شود. به همین ترتیب، فروش دلار توسط بانک انگلستان باعث کاهش عرضه پول بریتانیا می شود. برای بازگرداندن نرخ ارز خود به سطح توافق شده، بریتانیا باید یک سیاست پولی انقباضی را اجرا کند.
از طرف دیگر، فدرال رزرو می تواند مداخله کند. می توانست پوند بخرد، چک بنویسد به دلار. اما زمانی که بانک مرکزی دارایی ها را خریداری می کند، ذخایری را به سیستم اضافه می کند و عرضه پول را افزایش می دهد. بنابراین، ایالات متحده مجبور به اجرای یک سیاست پولی انبساطی خواهد شد.
ناآرامیهای داخلی ناشی از تلاشها برای حفظ نرخهای ارز ثابت باعث نابودی سیستم برتون وودز شد. ژاپن و آلمان غربی از تلاش برای حفظ ارزش ثابت ارزهای خود در بهار 1971 دست کشیدند و اعلام کردند که از سیستم برتون وودز خارج می شوند. پرزیدنت ریچارد نیکسون در آگوست همان سال ایالات متحده را از سیستم خارج کرد و این سیستم فروپاشید. تلاش برای احیای نرخ های ارز ثابت در سال 1973 تقریباً بلافاصله از بین رفت و از آن زمان تاکنون جهان عمدتاً بر اساس یک شناور مدیریت شده عمل کرده است.
تحت سیستم برتون وودز ، ایالات متحده دلارهایی را که توسط دولت های دیگر برای طلا نگهداری می شد ، بازخرید کرده بود. رئیس جمهور نیکسون در حالی که ایالات متحده را از سیستم برتون وودز خارج کرد ، این سیاست را فسخ کرد. دلار دیگر از طلا حمایت نمی شود.
سیستم های نرخ ارز ثابت مزیت مقادیر قابل پیش بینی ارز را در هنگام کار ارائه می دهند. اما برای کار کردن نرخ ارز ثابت ، کشورهایی که در آنها شرکت می کنند باید شرایط اقتصادی داخلی را حفظ کنند که ارزش ارز تعادل را نزدیک به نرخ های ثابت نگه می دارد. ملل حاکم باید مایل به هماهنگی سیاست های پولی و مالی خود باشند. دستیابی به این نوع هماهنگی در بین کشورهای مستقل می تواند یک کار دشوار باشد.
این واقعیت که هماهنگی سیاست های پولی و مالی دشوار است به معنای غیرممکن نیست. یازده عضو اتحادیه اروپا نه تنها موافقت كردند كه نرخ ارز خود را به یكدیگر برسانند ، بلكه موافقت كردند كه یك ارز مشترک ، یورو را اتخاذ كنند. ارز جدید در سال 1998 معرفی شد و در سال 1999 به طور کامل پذیرفته شد. از آن زمان ، چهار کشور دیگر پیوسته اند. کشورهایی که آن را تصویب کرده اند موافقت کرده اند که محدودیت هایی در سیاست های مالی خود داشته باشند. هرکدام همچنان بانک مرکزی خود را ادامه خواهند داد ، اما این بانکهای مرکزی ملی به طور مشابه با بانکهای منطقه ای سیستم ذخیره فدرال در ایالات متحده فعالیت خواهند کرد. بانک مرکزی جدید اروپا سیاست های پولی را در سراسر منطقه انجام خواهد داد. جزئیات این سرمایه گذاری انقلابی در مورد همراه با نقطه ارائه شده است.
هنگامی که نرخ ارز ثابت است اما سیاست های مالی و پولی هماهنگ نمی شوند ، نرخ ارز تعادل می تواند از سطح ثابت آنها دور شود. هنگامی که نرخ ارز شروع به واگرایی کرد ، تلاش برای مجبور کردن ارزها از طریق مداخله در بازار می تواند بسیار مختل کننده باشد. و هنگامی که کشورها ناگهان تصمیم می گیرند این تلاش را انجام دهند ، نرخ ارز می تواند به شدت در یک جهت یا جهت دیگر حرکت کند. وقتی این اتفاق بیفتد ، فضیلت اصلی نرخ ارز ثابت ، پیش بینی آنها از بین می رود.
تجربه تایلند با بات ، مشکل احتمالی را در تلاش برای حفظ نرخ ارز ثابت نشان می دهد. بانک مرکزی تایلند نرخ ارز بین دلار و بات پایدار را با قیمتی برای بات 0. 04 دلار نگه داشته بود. چندین عامل ، از جمله ضعف در اقتصاد ژاپن ، تقاضا برای صادرات تایلند را کاهش داده و در نتیجه تقاضا برای بات را کاهش می دهد ، همانطور که در پانل (الف) شکل 30. 9 "آناتومی فروپاشی ارز" نشان داده شده است. بانک مرکزی تایلند ، متعهد به حفظ قیمت بات با قیمت 0. 04 دلار ، همانطور که در پانل (b) نشان داده شده است ، بات را برای افزایش تقاضا خریداری کرد. بانک های مرکزی با استفاده از ذخایر ارزهای خارجی ، ارز خود را خریداری می کنند. ما دیده ایم که وقتی یک بانک مرکزی اوراق قرضه می فروشد ، عرضه پول کاهش می یابد. وقتی ارز خارجی را می فروشد ، نتیجه فرقی نمی کند. فروش ارز خارجی توسط بانک مرکزی تایلند به منظور خرید بات به این ترتیب عرضه پول تایلند را کاهش داده و دارایی های ارزهای خارجی را کاهش می دهد. از آنجا که معامله گران ارز شروع به شک و تردید کردند که این بانک ممکن است تلاش خود را برای حفظ ارزش بات از دست بدهد ، آنها بات را فروختند و منحنی عرضه را به سمت راست تغییر دادند ، همانطور که در پانل (C) نشان داده شده است. این بانک مرکزی را وادار به خرید حتی بیشتر بات-با ارزش حتی بیشتر خارجی-تا اینکه سرانجام این تلاش را کرد و به بات اجازه داد تا به یک ارز با شناور آزاد تبدیل شود. در اواخر سال 1997 ، بات تقریباً نیمی از ارزش خود را نسبت به دلار از دست داده بود.
شکل 30. 9 آناتومی فروپاشی ارز
ضعف در اقتصاد ژاپن ، از جمله عوامل دیگر ، منجر به کاهش تقاضا برای بات (پانل [A]) شد. این فشار رو به پایین بر ارزش بات نسبت به سایر ارزها وارد می کند. متعهد به نگه داشتن قیمت بات با قیمت 0. 04 دلار ، بانک مرکزی تایلند BAHT را برای افزایش تقاضا خریداری کرد ، همانطور که در پنل (B) نشان داده شده است. با این حال ، از آنجا که دارندگان بات و سایر دارایی های تایلندی از ترس این که بانک مرکزی ممکن است تلاش خود را برای پیشبرد بات از دست بدهد ، آنها بهت را فروختند و منحنی عرضه را برای بات به سمت راست (پانل [C]) تغییر دادند و بیشتر قرار دادندفشار رو به پایین بر قیمت بات. سرانجام ، در ژوئیه سال 1997 ، بانک مرکزی تلاش خود را برای پیشبرد ارز واگذار کرد. در پایان سال ، ارزش دلار بات به حدود 0. 02 دلار کاهش یافته بود.
همانطور که در مقدمه این فصل دیدیم ، غوطه وری در بات اولین بار در زنجیره ای از بحران های ارز بود که در سال 1997 و 1998 جهان را لرزاند. تجارت بین المللی فضیلت بزرگی در افزایش در دسترس بودن کالاها و خدمات به جهان دارد. مصرف کنندگاناما تأمین مالی تجارت - و نحوه برخورد ملت ها با آن تأمین مالی - می تواند مشکلاتی ایجاد کند.
غذای اصلی
- در یک سیستم نرخ ارز با شناور آزاد ، نرخ ارز با تقاضا و عرضه تعیین می شود.
- نرخ ارز با تقاضا و عرضه در یک سیستم شناور مدیریت شده تعیین می شود ، اما دولت ها به عنوان خریداران یا فروشندگان ارز در تلاش برای تأثیرگذاری بر نرخ ارز مداخله می کنند.
- در یک سیستم نرخ ارز ثابت ، نرخ ارز در بین ارزها مجاز به تغییر نیست. استاندارد طلا و سیستم برتون وودز نمونه هایی از سیستم های نرخ ارز ثابت هستند.
امتحانش کن!
فرض کنید بانک مرکزی یک کشور متعهد است که ارزش ارز خود ، دوشنبه را در هر ماه 2 دلار نگه دارد. علاوه بر این فرض کنید که دارندگان مون از ترس اینکه ارزش آن در حال سقوط است و شروع به فروش مون برای خرید دلار آمریکا می کند. چه اتفاقی در بازار دوشنبه خواهد افتاد؟پاسخ خود را با دقت توضیح دهید و آن را با استفاده از نمودار تقاضا و عرضه برای بازار MON نشان دهید. بانک مرکزی کشور چه اقدامی خواهد کرد؟برای نشان دادن نتیجه اقدامات بانک مرکزی از نمودار خود استفاده کنید. چرا این عمل ممکن است نگرانی در بین دارندگان MON در مورد چشم انداز آینده آن باشد؟این چه مشکلی برای بانک مرکزی کشور ایجاد خواهد کرد؟
مورد در مورد: یورو
Dana McMahan-Found Euros-CC By-NC 2. 0.
این نشان دهنده چشمگیرترین توسعه در امور مالی بین المللی از زمان فروپاشی سیستم برتون وودز است. یک ارز جدید ، یورو ، تجارت را در بین 11 کشور اروپایی آغاز کرد-آستریا ، بلژیک ، فنلاند ، فرانسه ، آلمان ، ایرلند ، ایتالیا ، لوکزامبورگ ، هلند ، پرتغال و اسپانیا-در سال 1999. در طی یک انتقال سه ساله ، هر کشورهمچنان به ارز خود خود ادامه داد که با یورو با نرخ ثابت معامله شد. در سال 2002 ، ارزهای ملل شرکت کننده به طور کلی ناپدید شدند و یورو جایگزین شدند. در سال 2007 ، اسلوونی یورو را نیز مانند قبرس و مالت در سال 2008 و اسلواکی در سال 2009 به تصویب رساند. چندین کشور دیگر نیز امیدوارند که به آن بپیوندند. استثنائات قابل توجه انگلیس ، سوئد ، سوئیس و دانمارک است. با این وجود ، بیشتر اروپا اکنون به عنوان رژیم نهایی نرخ ارز ثابت ، منطقه ای با یک ارز واحد فعالیت می کند.
برای شرکت در این آزمایش رادیکال، کشورهایی که به یورو روی میآورند باید موافقت میکردند که استقلال قابل توجهی را در سیاست پولی و مالی کنار بگذارند. در حالی که هر کشوری همچنان بانک مرکزی خود را دارد، آن بانک های مرکزی بیشتر شبیه بانک های منطقه ای سیستم فدرال رزرو در ایالات متحده عمل می کنند. آنها هیچ اختیاری برای اجرای سیاست پولی ندارند. این اختیار به یک بانک مرکزی جدید به نام بانک مرکزی اروپا واگذار شده است.
شرکت کنندگان همچنین اصولاً با محدودیت های سختگیرانه در سیاست های مالی خود موافقت کرده اند. کسری آنها نمی تواند بیش از 3٪ تولید ناخالص داخلی اسمی باشد و کل بدهی ملی آنها نمی تواند از 60٪ تولید ناخالص داخلی اسمی تجاوز کند.
اینکه آیا کشورهای مستقل قادر خواهند بود یا مایل خواهند بود که تحت محدودیت های اقتصادی به اندازه این محدودیت ها عمل کنند، باید مشخص شود. در واقع، چندین کشور در منطقه یورو از سقف کسری ملی فراتر رفته اند.
آزمایش بزرگ یورو مصادف شد با دهمین سالگرد آن تقریباً همزمان با وقوع بحران مالی جهانی در سال 2008. گذراندن این دوره سخت، نعمتی متفاوت بوده است. به عنوان مثال، ضمانت هایی که دولت ایرلند در مورد سپرده های بانکی و بدهی داده است، بهتر دریافت شده است، زیرا ایرلند بخشی از سیستم یورو است. از سوی دیگر، اگر ایرلند یک ارز شناور داشت، کاهش ارزش آن ممکن است صادرات ایرلند را افزایش دهد که به ایرلند کمک می کند تا از رکود خود خارج شود.
بحران سال 2008 نیز بینش هایی را در مورد ارزش یورو به عنوان یک ارز بین المللی آشکار کرد. دلار حدود دو سوم ذخایر ارزی جهان را تشکیل می دهد، در حالی که یورو حدود 25 درصد است. بیشتر تجارت جهانی هنوز با دلار انجام می شود و حتی در داخل منطقه یورو نیز حدود یک سوم تجارت با دلار انجام می شود. یکی از دلایلی که یورو در 10 سال اول خود بر دلار از نظر استفاده جهانی افزایش نیافته است این است که در حالی که دولت ایالات متحده تنها صادرکننده بدهی عمومی آن است، هر یک از 16 دولت اروپایی جداگانه در منطقه یورو، خود را صادر می کنند. بدهی خودبازار کوچکتر برای بدهی های هر کشور، که هر کدام دارای حق بیمه های ریسک متفاوتی هستند، باعث می شود نقدینگی آنها کاهش یابد، به خصوص در شرایط سخت مالی.
زمانی که یورو راه اندازی شد، امید بود که داشتن یک ارز واحد، کشورها را به سمت انعطاف پذیری بیشتر بازار و بهره وری بالاتر سوق دهد. با این حال، درآمد سرانه در منطقه یورو تقریباً در همان سطحی است که 10 سال پیش در مقایسه با ایالات متحده بود - حدود 70٪.
منبع: "به طور قابل توجهی با دوام: یورو در ده" ، اقتصاددان ، 3 ژانویه 2009 ، ص. 50-52
جواب آن را امتحان کنید! مسئله
ارزش MON در ابتدا 2 دلار است. ترس از سقوط دوشنبه منجر به افزایش عرضه آن به S خواهد شد2فشار رو به پایین بر ارز. برای حفظ ارزش MON با 2 دلار ، بانک مرکزی MON را خریداری می کند ، بنابراین منحنی تقاضا را به D تغییر می دهد2واداین سیاست ، دو مشکل ایجاد می کند. اول ، این امر مستلزم آن است که بانک ارزهای دیگری را بفروشد و فروش هر دارایی توسط یک بانک مرکزی یک سیاست پولی انقباضی است. دوم ، این فروش دارایی های ارزهای خارجی را کاهش می دهد. اگر دارندگان مون ترس داشته باشند که بانک مرکزی تلاش خود را از دست بدهد ، آنها ممکن است دوشنبه را بفروشند ، منحنی عرضه را دورتر به سمت راست تغییر دهند و اقدامات جدی تر توسط بانک مرکزی را مجبور کنند. منبع: "به طور قابل توجهی با دوام: یورو در ده" ، اقتصاددان ، 3 ژانویه 2009 ، ص. 50-52