شما نمی توانید چیزی را که نمی توانید اندازه گیری کنید مدیریت کنید و در قلب بهترین سازمان ها—سازمان هایی که به طور مداوم از رقبا بهتر عمل می کنند—تمرکز تقریبا وسواسی بر رشد سود اقتصادی است. این تفسیر بحثی را مرور می کند که ماراکون تقریبا 35 سال پیش زمانی شروع کرد که این معیار ساده اما قدرتمند را پیشگام کرد و به یک چارچوب استراتژیک جدید برای مدیریت ارزش یک شرکت مرتبط کرد.
استراتژی های برنده شرکت در نهایت باید در مورد عملکرد مالی برجسته در طول زمان باشد. تجربه ما, با این حال, اشاره می کند که بسیاری از استراتژی کسب و کار امروز جای تعجب فاقد یک پایه و اساس صریح اقتصادی.
بدیهی است که اکثر شرکتهای موفق بر جلب رضایت مشتریان خود و خدمت به بهترین شکل ممکن تمرکز می کنند. در نتیجه اغلب رضایت مشتری را بهبود می بخشند و سهم بازار خود را افزایش می دهند و حتی با افزایش قیمت به حاشیه های بالاتری دست می یابند. اما راههای زیادی برای دستیابی شرکتها به این اهداف وجود دارد و همه اینها لزوما منجر به ایجاد ارزش برتر سهامداران در طول زمان نمیشوند. استراتژی های واقعا عالی می توانند هم مشتری برتر و هم ارزش شرکت را در طول زمان تحویل دهند.
کسب سود اقتصادی قوی در طول زمان معادل افزایش ارزش شرکت است و نقش مهمی در توسعه و درک استراتژی های برنده دارد.
دانستنی هایی در مورد سود و منافع اقتصادی
سود اقتصادی یک مفهوم ساده است که به عنوان سود پس از مالیات تعریف می شود (نوپات) هزینه کمتر برای سرمایه سهام یا معادل سرمایه سرمایه گذاری شده برابر است با تفاوت بین بازده حقوق صاحبان سهام (ریال) و هزینه حقوق صاحبان سهام (ک) همانطور که در زیر نشان داده شده است.
سود اقتصادی به عنوان یک معیار دارای مزایای مهمی نسبت به اکثر معیارهای دیگری است که معمولا برای تعیین اهداف مدیران استفاده می شود. سود اقتصادی در ترکیب خود را از منحصر به فرد است 1) اندازه گیری صورت سود و زیان, 2) مربوط به ترازنامه اندازه گیری, و 3) خارجی بازارهای سرمایه اندازه گیری. به این ترتیب یک تابع سیگنالینگ است که برتر از هر معیار مالی دیگر است. در یک دوره واحد, این خط دید را در مورد مقدار ایجاد یک استراتژی فراهم می کند, در حالی که طی چندین دوره دید دقیقی از ایجاد ارزش کلی چنین استراتژی فراهم می کند. همچنین ارزیابی عینی گزینه های استراتژیک را به عنوان بخشی از ارزیابی چند ساله تسهیل می کند.
علاوه بر این استفاده از سود اقتصادی ساده است و می تواند در تمام سطوح سازمان (به عنوان مثال در سطح مشتری یا برند) به کار رود و به شما امکان می دهد ارزیابی کنید که بخش های مختلف سبد شما چگونه به ایجاد ارزش کمک می کنند. این کاملا بهترین پروکسی است که ما در اختیار داریم که عملکرد بازار محصول و عملکرد بازار مالی یا سرمایه را پیوند می دهد.
سرانجام, یکی از مزیت های عمده ای از حزب کمونیست چین در تجربه ما این است که این امکان را به طور مداوم پیوستن به تا استراتژیک, تخصیص سرمایه و تصمیم گیری های عملیاتی.
عقلانیت این …
رویدادها در طول 20 سال گذشته و به ویژه در طول بحران اقتصادی باعث شده است که برخی به این باور برسند که بازار سهام به طور متناقض و اغلب غیر منطقی رفتار می کند. مدیران باید بر این باورند که بازارهای سرمایه سهام را منطقی قیمت گذاری می کنند و بین تصمیمات سرمایه گذاری که می گیرند و ارزش بازار سهام عادی شرکت در طول زمان پیوند روشنی وجود دارد. اگر چنین نباشد ادعا خواهند کرد که ارزیابی عدالت خودسرانه و دمدمی مزاج است و تمایلی به پیوند دادن تصمیمات استراتژیک خود با ملاحظات مشخص تاثیر ارزش ندارند; امروزه بسیاری از مدیران این دیدگاه را دارند. این شک و تردید به مشکل سازمان دامن می زند و باعث می شود تصمیمات مدیریتی ارزش شرکت را به حداکثر برساند.
با وجود شک و تردید مدیریتی, شواهد قوی وجود دارد که به طور متوسط, اضافه کاری, قیمت سهام توسط سرمایه گذاران انتظار می رود جریان های نقدی سهام و هزینه سرمایه تعیین. ما توانسته ایم بارها و بارها به طور تجربی نشان دهیم که ارزیابی بازار سهام به درستی منعکس کننده اصول اقتصادی مشاغل است و نوسانات مربوط به احساسات معمولا کوتاه مدت هستند مگر اینکه بر اساس اصول بلندمدت باشد. به عبارت دیگر همه شواهد این است که بازارهای سهام در واقع موثر هستند. اینجاست که سود اقتصادی متناسب است.
از نظر تجربی همبستگی بین رشد سود اقتصادی و ایجاد ارزش یک بنگاه اقتصادی 100 درصد است و به نوبه خود با گذشت زمان همبستگی بین ایجاد ارزش و بازده کل سهامداران از هر معیار دیگری قوی تر نشان داده شده است.
مقایسه همبستگی فوق با سایر معیارهای تاریخی 2 = 0.45, ری تاریخی 2 = 0.24, پ / ه چندگانه تاریخی 2 = 0.16) به روشنی می توان پیش بینی کننده بهتری برای پتانسیل ایجاد ارزش یک شرکت است.
بنابراین اگرچه مدیریت قیمت سهام یک شرکت برای مدیران عامل و تیمهای رهبری تقریبا غیرممکن است اما میتوانند و باید تاثیر زیادی بر اندازه و رشد سود اقتصادی داشته باشند.
شما برنده? چه چیزی در مورد استراتژی شما به ما می گوید
در یک بحث اخیر با یک مشتری ما استدلال کردیم که " شما فقط باید در کسب و کارهایی شرکت کنید که بتوانید در طول زمان به طور پایدار برنده شوید."این را افزایش می دهد این سوال به ظاهر ساده از چیزی است که ما در واقع توسط منظور "برنده."این در مورد کسب سهم بازار است, اضافه کردن مشتریان جدید, گسترش در بازارهای نوظهور, یا چیز دیگری? بهترین اندازه گیری هدف و مسلم برای ارزیابی عملکرد است?
Using Economic Profit provides for an accurate answer. First, the minimum performance threshold for any strategy is to consistently deliver EP>0 در طول زمان (یعنی ایجاد ارزش). یک استراتژی" برنده " (در سطح شرکت یا بخش) باید یک استراتژی باشد که رشد اقتصادی برتر در مقابل رقابت در طول زمان را فراهم کند. با توجه به این یک گام بیشتر, بهترین استراتژی است که همیشه یکی که مطابق با دو معیار بالا اما در همان زمان به حداکثر می رساند رشد پارادوکس.
باید از بالا روشن شود که ما به اهداف "متعادل" تعریف شده در طول زمان اعتقاد نداریم مگر اینکه به گونه ای ترکیب شوند که به طور مداوم سود اقتصادی را در طول زمان افزایش دهند. در حالی که هر شرکت تنها با هدف افزایش رضایت مشتری و سهم و بهبود بهره وری و موقعیت هزینه, چنین استراتژی لزوما افتراق و نه ایجاد ارزش نیست. شرکتی که تمرکز وسواسی بر افزایش سود اقتصادی دارد احتمالا انتخاب های استراتژیک انجام می دهد که با گذشت زمان مزیت رقابتی ایجاد می کند. از سوی دیگر تمرکز گسترده بر "مزیت رقابتی" به خودی خود منجر به رشد اقتصادی بالا و در نتیجه ارزش برتر سهامداران در طول زمان نخواهد شد.
نگاهی به عنوان مثال این تجزیه و تحلیل در صنعت فولاد. ما به سوددهی اقتصادی صنعت فولاد ایالات متحده در دوره 1994-2012 نگاه کرده ایم. همانطور که شما به وضوح می توانید از تصویر زیر را ببینید, تفاوت های قابل توجهی در تولید سود اقتصادی بین بازیکنان بزرگ وجود داشته است, با شرکت هایی مانند صخره منابع طبیعی ایجاد ارزش قابل توجهی در حالی که شرکت فولاد ایالات متحده به طور مداوم تولید سود دهی زیر هزینه خود را از حقوق صاحبان سهام.
غلبه بر چالش های مشترک در استفاده از ای پی
بر اساس تجربه ما نهادینه کردن حزب عدالت و توسعه نسبتا ساده است. اقدامات دیگر مانند اوا یا صندوق سرمایه گذاری ملی, که هر دو نیاز به تنظیمات حسابداری متعدد و بسیار پیچیده تر برای محاسبه.
با این وجود چند موضوع رایج وجود دارد که باید به موارد زیر توجه کنید:
- ترازنامه ممکن است برای واحد تجاری قابل مشاهده نباشد اما مشاغل با این وجود در مورد استفاده از سرمایه پاسخگو هستند. ما اغلب می شنویم که " ما هیچ دیدی در ترازنامه نداریم."با این حال تمام گزینه های استراتژیک است که یک کسب و کار باعث می شود پیامدهای مستقیم برای چگونه سرمایه مستقر شده است و سرمایه شرکت تخصیص قوانین نیاز به منعکس کننده این در ساده و شفاف راه (به عنوان مثال بازار مبتنی بر انتقال قیمت گذاری قوانین).
- هزینه تخمین های سرمایه سهام را ساده نگه دارید: ادبیات دانشگاهی مملو از ایده هایی در مورد چگونگی بهترین تخمین واکسن است. در حالی که مهم است که به درستی منعکس کننده تاثیر استفاده از سرمایه و مشخصات خطر در ایجاد ارزش شرکت, به همان اندازه مهم است به خاطر داشته باشید که انتخاب بهترین استراتژی موجود برای یک کسب و کار عمدتا مستقل از دقت است که با هزینه سرمایه محاسبه شده است.
- حسابداری مدیریت را ساده نگه دارید: مهم است که به یاد داشته باشید که ایجاد ارزش بر اساس انتظار رشد سود اقتصادی است. در حالی که قوانین حسابداری ممکن است گاهی اوقات نیاز به تنظیمات ترازنامه که جریان از طریق به صورت سود و زیان (به عنوان مثال حسن نیت نوشتن) چنین تنظیمات تاثیر نمی گذارد پیش بینی کسب و کار.
خلاصه
سود اقتصادی منحصر به فرد است که در ترکیب اندازه گیری صورت سود و زیان, اندازه گیری ترازنامه و اندازه گیری بازار سرمایه همه در یک عدد. انتخاب استراتژی هایی که به مرور زمان به حداکثر می رسند عملا همیشه ارزش شرکت را به حداکثر می رسانند. ای پی به راحتی قابل درک و کاربرد است و ارتباط قدرتمندی بین انتخاب استراتژی و عملکرد مالی فراهم می کند.